ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺁﻟxﺖ ﻣﺮﺩ ﭼﻴﻪ؟
! ﻣﺎﺩﺭ : ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺎﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﻪ ﺑﺸﻲ ﻳﻜﻲ ﮔﻴﺮﺕ
ﻣﻴﺎﺩ
ﺩﺧﺘﺮ: ﺍﮔﻪ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﭼﻲ؟
ﻣﺎﺩﺭ : ﺧﻴﻠﻲ ﮔﻴﺮﺕ ﻣﻴﺎﺩ
دختر: چلام عچقم
پسر: سلام دختر: واثم چی خلیدی برا ولنتاین عجیجم؟
پسر: 1 بسته ی بالا بالا خریدم تا بتونی فارسی رو درست حرف بزنی
به تعداد آدم ها راه واسه رسیدن به خدا هست
ولی سریعترین راه اینه که وقتی می خوای از اتوبان رد بشی بجای اینکه از پل عابر پیاده استفاده کنی از خیابون رد بشی
تا در رو باز کردم قبل از اینکه حرفی زده بشه
پرید تو خونه و یه کیسه کود گاوی رو خالی کرد رو فرشمامون! :||||
بعد گفت : اگه من قادر به جمع کردن همه اینها ظرف مدت 3 دقیقه با این جارو برقی قدرتمند نباشم، حاضرم تمام اینها رو بخورم!
یدفعه شترققققققق خوابوند زیر گوشم !! فک کرد گفتم تر تر مادر بزرگ :|
ﺯﻥ : ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻣﻪ
ﻣﺮﺩ: ﺧﻮﺏ ﭘﺎ ﺷﻮ ﮐﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﭙﻮﺵ
ﺯﻥ: ﺑﺎ ﮐﺖ ﮔﺮﻡ ﻧﻤﯿﺸﻢ
ﻣﺮﺩ : ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﺨﺎﺭﯼ
ﺯﻥ: ﺁﺧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺩﻩ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﻧﻤﯿﺸﻢ
ﻣﺮﺩ: ﺑﺮﻭ ﯾﮏ ﭘﺘﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺭﻭ
ﺧﻮﺩﺕ
ﺯﻥ: ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﻨﻮ ﺑﻐﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﺪﻡ
ﻣﺮﺩ: ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺗﻮ
ﺑﯿﺎﺭﯾﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ :))
پسر : رنگِ رژت خیلی قشنگه!
دختر : مرسی عزیزم!
پسر : می تونم مزه ش رو امتحان کنم؟
دختر : تو کیفم هست.وردار بخور ..!:|
به مامانبزرگم میگم یه جمله خبری بگو میگه نوه ی من خنگه! من:(!
میگم یه سوالی بگو. میگه نوه ی من خنگ بود و من نمیدونستم.!
میگم امری بگو میگه خنگیتو تابلو نکن! من:((!
میگم میشه توش خنگ نباشه ؟میگه اونوخ دیگه نوه ی من نیست میشه نوه ی یکی دیگه!!:|