یه دخی شاد

آدمک آخر دنیاست...بخند

یه دخی شاد

آدمک آخر دنیاست...بخند

پیچوندن

با دختره رفته بودم رستوران
نمکدونش از این پیچوندنیا بود
هی تکونش میداد، نمک نمیومد،
خیلی آروم تو گوشش گفتم بپیچونش
اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش.
.
.
.
هیچی دیگه، صاحب رستوران که تعطیل کرد پرنده فروشی زد
منم که الان تو تیمارستان روزبه نشستم دارم با کفگیر چمن میخورم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.