یه دخی شاد

آدمک آخر دنیاست...بخند

یه دخی شاد

آدمک آخر دنیاست...بخند

یونجه


کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت ...
بکار بکار که هر چه بکاری ما میخوریم. کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت ...
دارم یونجه میکارم!!

: سوت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.