.
.
.
کتاباتونو جلد میگیرم
از بس هیچی تو خونه ما پیدا نمیشه یه آن به سرم زد برم غذا ماهیمونو بخورم
رفتم دیدم ماهیمون از گشنگی مرده !
تو خونه داشتم میرفتم برم اب بخورم مامان بابام کنار هم نشسته بودند
مشکوک به من نگا میکردند پچ پچ میکردند اومدم رد شم مامانم داشت سیب میخورد بم گفت:
سیب میخوای؟منم گفتم اره بم گفت اگه میخوای برو از یخچال دربیار بشور قیافه منو میگی اصن یه
وضی یه نیگا به بابام کرد خندیدند بگذریم اومدم برم اتاق بابام گفت میخوای پتیزا سفارش بدم ؟
منم گفتم ارهیه نگا کرد گفت نچ فست فود ضرر داره خوب نیست ولش کن یه نگا به مامانم کرد
خندیدقیافه اسگل شده مارو میگی بشون گفتم اسگلمون کردین خندیدنو گفتند اری ماما تو دلمون
گفتیم ززززززززززززززززشک زمین زمان مارو اسگل کردند
سرکلاس استاد بودیم داشت فلسفه کلمه خر رو میگفت
رو کرد به ما و گفت :میدونستین خر یعنی بزرگی مثی
خر پول، خرکیف، خرخونی و ...
بعد در ادامه گفت :میدونین همه ی شما خر هستین با این تفاسیر
منم گفتم :عه استاد شما شکست نفسی نفرمایید
ما کجامون خره؟
چشاتون خر میبینه، خری از خودتونه
اگرم یه خر اینجا باشه شمایین
درواقع شما از هممون خر ترین
هیچی فقط دیدم بچه ها دارن نیمکت هارو گاز میگیرن
نمیدونم چرا دیگه تو کلاسش رام نداد خر??
بابام یه عمه داره جزو آثار باستانی ایرانه.
بعد تفریح سالمش اینه که هروقت منو میبینه میگه:
مادر جون برو دفترچه تلفن منو بیار شماره دوستای منو بگیریم
ببینیم اینا هنوز زنده ان؟؟!!!!
یه نامزد دارم که نه تیپ داره نه قیافه، نه جذابه نه خوشتیپ
ولی با کل دنیا عوضش نمی کنم، چون کلی مهربونی داره و …
یه پورشه کوروک قرمز مدل 2014 که البته کنار در سمت چپش یه خش افتاده
ولی خشه اون قدر ها بزرگ نیست که تو رابطه مون خدشه ای وارد کنه!
صبح یه غلطی کردم یه لیوان آب یخ ریختم رو مامانم گفتم من شما رو به چالش اب یخ دعوت میکنم
فوحشایی که خوردم هیچی :|
از صبح نشسته دمه اشپزخونه میگه مامان هستم شما رو به چالش گشنگی دعوت میکنم :|
توروخدا یکی یه لقمه نون بده دستم مردم از گشنگی:((
ﻳﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﺰﺍﺭﺷﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ،
ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﻩ ﻣﻴﮕﻔﺖ :
ﺣﺎﺍﺍﻻ، ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﻴﺮﻭﺱ ﻗﺎﻳﻘﺮﺍﻥ ،
ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺣﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻡ ،
ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﺎﻥ !!!
انا الله و انا الیه المدرسه و الدانشگاه...
بازگشت همه بسوی مدرسه و دانشگاه است...
بانهایت تاسف و تأثر پایان سه ماه عشق و حال و صفا و خواب لذت بخش صبح
برنامه روزانه خر پولا
1. از خواب بیدار میشن
2 . سوار لامبورگینی میشن
3 . میرن سر کار
4 . عصر با عشقشون میرن بیرون
.
.
البته منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
2
3
4
پسرعمه: آقای مجری این بی تو پسر نمی شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
- چی نمی شود؟
+به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
- با پسرش؟
+پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیره
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ،
یه روز آفتابی یه خانم انگلیسی روی عرشۀ کشتی در سواحل مکزیک به دریا نگاه میکرد که ناگهان
انگشتر الماس گرانبهایش از انگشتش سر خورد و افتاد توی آب و زن با ناراحتی این سفر را سپری کرد.
پس از 15 سال که به شهر مکزیکو سیتی رفته بود
در یک رستوران کنار ساحل سفارش خوراک ماهی داد،
وقتی داشت ماهی رو میخورد یه جسم سفت و سخت زیر دندونش حس کرد...
.
و وقتی در آورد
.
.
.دید
.
.
.
استخوان ماهیه ...
.
.
.
نکنه فکر کردی انگشتره؟!
بابا تو دیگه خیلی تخیلت قویه!